من و جنون های بی گاهم...

هرزنویس هایی بر کف دستم

من و جنون های بی گاهم...

هرزنویس هایی بر کف دستم

چگونه از آب کره بگیریم؟

چگونه از آب کره بگیریم؟

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی.
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.
پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر بیل گیتس است.
پسر: آهان اگر اینطور است، قبول!

پدر نزد بیل گیتس می‌رود و می‌گوید: برای دخترت شوهری سراغ دارم.
بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند.
پدر: اما این مرد جوان قائم‌مقام مدیرعامل بانک جهانی است.
بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است.

بالاخره پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می‌رود
پدر: مرد جوانی برای سمت قائم‌مقام مدیرعامل سراغ دارم.
مدیرعامل: اما من به اندازه‌ی کافی معاون دارم!
پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!
مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد.

و معامله به این ترتیب انجام می شود.
نتیجه اخلاقی: حتی اگر آه در بساط ندارید، خوب نداشته باشید؛ ولی آخر این دیگر عند نامردی است!

نظرات 1 + ارسال نظر
آتیش پاره پنج‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:47 ب.ظ http://miss-atishpare.blogsky.com

تکلیف ما که دختریمو نمیتونیم دختر بیل گیتسو اغفال کنیم چیه؟! :دی
نکته:پسر بیل گیتس زن داره خاک بر سر!! :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد