من و جنون های بی گاهم...

هرزنویس هایی بر کف دستم

من و جنون های بی گاهم...

هرزنویس هایی بر کف دستم

مستانه

من قصد دارم،این دنیا به کامم باد

همان شهد شیرین رویای شبانگاهم باد

همان خانه،همان قصر و جواهر ها

همان دستی که نوازش کرد دستم،ساعت ها

همان باشم که می خواهم،بچه ای شاد در دشت رنگارنگ

همان شوکای تیزگام و درخت پر شکوفه ی آرزو ها

ای ستاره،ای مهتاب،هنوز آنجایید؟

نمی خواهید دست در دستم به وقت خواب روزانه بیارامید؟

نمی خواهد بترسید من همیشه بیدارم

در آرزوی بانوی شاد و کدخدای ده می مانم

اگر بادی،نسیمی را شنیدم که عطر گل های بهاری را

همان عطری که شاد بانو می فشاند ز موهای سرخش

همانی که مرا پارسال خوابانید

اگر دیدم نسیم آن را فریاد زد

آنگه بیدارتان می کنم که شد وقت مهتاب و ستاره ها

می خواهم دوباره رودخانه را از نور طغیان دهم

درختان را از برگ سبز و شکوفه ها خم کنم

می خواهم تکه تکه، آسمان لاجوردی را به ابر هایی با شکل های گوناگون بیارایم

آری میبینی من دوباره شاد هستم

همان کودک چند ساله که میپرسید این خدا،این فلانی که میگویید،قبل از ما چه نام بود، هستم

دوباره عالمی سوال دارم که می پرسم

از درخت ها،از آدم های دنیا،کوتاه و بلند،زشت و زیبا

چند سال پیش چشمانم را با خورشید عوض کردم

اکنون من جز زیبایی چیزی نمیبینم

حتی برای دیدنش مقیاس نمی خواهم،من دوباره بچه ای هستم که می خواهم

از هر چیز و هرگاه که می خواهم می پرسم

نظرات 19 + ارسال نظر
روژان چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:00 ب.ظ http://yedel-yedonya.blogfa.com

سلام وب خوبی داری

سلام.ممنون سرزدی.

صادق چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:41 ب.ظ http://kamobish.parsiblog.com

سلام
بله خب !
این مستانه گی هم فک می کنم در کنار جنون های گاه و بی گاهت داره خودی نشون میده !
این آخراش گفتی مقیاس و منو یاد درس اندازه گیریتون انداختی! خبر رسیده که سر هیچ و پوچ استاد مربوطه یه حال اساسی بهت داده :دی

ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خبرش تا کجا رفته بابا!اینو باید همون اول بی سر و صدا حلش می کردم!
بله..........حسابی از شرمندگیمون در اومد!

F.A.M چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:01 ب.ظ

چند سال پیش چشمانم را با خورشید عوض کردم

اکنون من جز زیبایی چیزی نمیبینم

حتی برای دیدنش مقیاس نمی خواهم،من دوباره بچه ای هستم که می خواهم

از هر چیز و هرگاه که می خواهم می پرسم

میدونم خودخواهیه که یه قسمت از شعرو بذارم اینجا واسه همینم پیشاپیش عذر میخوام ;)
واین اصلا به معنی نادیده گرفتن بقیه شعر نیستش ;)
راستی اگه اشتباه نکرده باشم امروز زادروزته
پس زادروزت خجسته
امیدوارم خوش و خرم باشی

اختار دارید.اینجا هرکی هرچی بگه و انجام بده ما ناراحت نمیشیم چه برسه به شما!
ممنون امروز جاتون خالی بچه ها سر الکترو مغناطیس برام تولدت مبارک خوندن!حسابی خندیدم!

سمانه مالمیر چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:56 ب.ظ http://WWW.SAMATNT.BLOGFA.COM

سلام

چشمات خورشید باشه بیچاره چطوری به چشمات نگاه کنه؟

سر نزنی ها

برام حرف نتراشی هاااااااااااااا!
حواقل بگو کی برام شر نشه!
شرمنده....یه طوری جبران می کنم!

Yalda چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:13 ب.ظ

زادروزت خجسته
شاد زی !!!!

مرسی!امروز همه دوستان چه کلمات قشنگی استفاده کردن!یه دنیا میرزه!
ممنون یادمون کردید!

روژان پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:00 ب.ظ http://yedel-yedonya.blogfa.com

با تبادل لینک موافقی؟

حتما.من که لینکت کردم.خوشحال میشم.

هرکی! پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:44 ب.ظ

معنی شعرت خیلی قشنگ بود!!!!!ولی انگارخود شعرت مثل همیشه عالی نبود!!!!!ناراحت نشی یه موقع جناب مهندس!!ما در استعداد جنابعالی حتی ذره ای شک نداریم!!!!!

سلام.اختیار داری...من همیشه از هر انتقاد و نظری خوشم میاد.

انا جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:34 ق.ظ http://mzedi.blogfa.com

خیلی خوب نوشتی
خوبه که دیگه غمگین نیست!
خوشمان آمد!

خواهش می شود!

انا جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:35 ق.ظ http://mzedi.blogfa.com

راستی
مستانه کیه امیر خان؟؟!!

امان از دست دخترا!...بابا برا من بدبخت اینطور حرف نتراشید...گناه دارم!

F.A.M جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:12 ب.ظ

نه که من نبودم سر کلاس پس از اینجا واست می خونم
تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک بیا الکترو رو فوت کن تا صد سال زنده باشی ... ;))

مرسی...مرسی...لطف داری....همین الان اینا رو تو دانشکده می نویسم و با همه ی بچه ها بستنی می خوردیم...جاتون خالیه...با اجازتون هم دیروز اردو بودیم و جا همه رو خالی کردیم!
فعلا خانوما و اقایون قول دادن هدیه بیرارن.ما که شیرنی رو دادیم!

انا شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:41 ب.ظ http://mzedi.blogfa.com

اصلاهم گناه نداری!
هم تولد واست گرفتن هم اردو رفتی
منم میییییییییییخخخخووووواااااااااااامممممممم!!!!!!۱

چه میشه کرد...شهرت دیگه...ما اینیم دیگه....

نگار شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:09 ب.ظ http://harfemanharfeto.blogfa.com

قشنگ بود سلیقه ی خوبی داری.

ممنون.امیدوارم!

نگار شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:25 ب.ظ http://harfemanharfeto.blogfa.com

ممنون.

خواهش می شه وظیفم بود.

انا یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:57 ب.ظ

بابا مشهوووووورررررررر!!!!!!

حالا دیگه تیکه میندازید؟...ای ناجوان مرد!!!

ا ف دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:39 ق.ظ http://dani7kel.persianblog.ir

با سلام - تصویر سازی هایتان زیباست آفرین به گمانم بهتر است به آهنگ واژه ها بیشتر بها بدهید کارهایتان زیبا تر میشوند- زنده باشید

ممنون لطف دارید مرسی بهم سر زدید.

ا ف دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:02 ق.ظ http://dani7kel.persianblog.ir

با سلام - ممنونم از حضورتون - زنده باشید

سلام.خواهش می کنم.

بی نام قابل انتقال به غیر سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:19 ق.ظ

تو امیری ؟
چه کسی تورا نام امیر کرد؟
توامیری ؟
چه کسی امارت تو را به امانت داد؟
تو امیری؟
به کدام ولایت ؟به کدام عمارت؟

هان؟
آره دادا من امیرم.مدعیم.همینم.نمیرم و پایدارم.به قصرم در دشت های ایرانم...حال تو که هستی که مدعی هستی؟؟؟؟
ها...از ولایت خوزستان...خاک پاکان و شیرمردان!

احمد سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ق.ظ http://azfandack.mihanblog.com/

این یکی خیلی جالب بود....چون به خواننده امید می داد.
تو نوشته های قبلیت همش غم وغصه بود!!!

اینقدر این چند روزه بهم خوش گذشته رو نوشته هام هم تاثیر داشتن!

بی تا سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:14 ب.ظ http://bitsin.persianblog.ir

به نظرم این از تمام شعرهات بهتر بود
عالی بود
عالی

ممنون لطف داری.سعی می کنم بهترش رو هم بنویسم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد