-
ساعت
سهشنبه 26 آبانماه سال 1388 19:20
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA تمام در ها همه ی آن پنجره های بی شیشه را گشودم در برابر نوایی از جنس آخرین پرتوی صبحگاهی بی خواب ماندم چشمانم مات ، بی حالت دستانم خالی و بی ثمر ماندند گریزان هستم از خود مثل دیگران روز خوبی است برای مردن و رفتن اما شاید شادم،نمی دانم چرا غمی ندارم ساعت بی عقربه رها مانده...
-
خواستن و دوست داشتن
سهشنبه 19 آبانماه سال 1388 20:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA وقتی رو این آب و خاک قدم میزنم وقتی قطره های باران را دانه های برف و لذت واقعی را حس می کنم آن را فریاد میزنم وقتی میبینم و می خوانم و می شنوم وقتی او من می شود و از تو می خوانم وقتی عاشق شدم،دوست شدم،پر شدم و به آسمان رفتم وقتی می دانم که دوست دارم و می خواهم دوستم بدارند...
-
مستانه
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1388 13:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA من قصد دارم،این دنیا به کامم باد همان شهد شیرین رویای شبانگاهم باد همان خانه،همان قصر و جواهر ها همان دستی که نوازش کرد دستم،ساعت ها همان باشم که می خواهم،بچه ای شاد در دشت رنگارنگ همان شوکای تیزگام و درخت پر شکوفه ی آرزو ها ای ستاره،ای مهتاب،هنوز آنجایید؟ نمی خواهید دست...
-
آن مرد هنوز تنهاست...
سهشنبه 5 آبانماه سال 1388 21:14
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA هنوز مرد، تنها زانو زده،تنها مانده چقدر سخت است به تنهایی نظاره گر بودن تنها شاهد زنده ی شعشعه ی نور از میان برگ ها بودن از میان فریادها،از میان فاصله ی خاکستری آجر ها تنها مجموعی که از تفاضل بودن ها باقی شدن درد تلخ است،ولی دوای این جبر است دست ها بستند،چشم ها فقط از اشک...
-
خانه و پنجره و حسرت کمی نور ملایم
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 16:05
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA وای که امروز من چه شبی خواهد شد نمیدانی اگر با ستاره باشم چه خواهد شد اگر دست در دست،قدم هایم میان جفت پاهایش اگر چشم در چشم،به دنبال عطر شبانگاهی اگر در این خط جز درد چیزی نیست اگر خانه ام در جز به کلیدی از سادگی ها راه ندارد در این سرمنزل که جز سایه،جز ابهام و تردید اگر...
-
just one life to live
جمعه 24 مهرماه سال 1388 19:01
some time need to reduce big mistakes some days need to appear great loves some homes need to yell our laughs and cries oh yes i know i have great mistakes i refuse to be gived up i stop to run under the light of sun i wanna survive to live i just need one life to live just hands to hold me hold me just eyes to catch...
-
شب رو
چهارشنبه 15 مهرماه سال 1388 21:34
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA من آنم که شب را به فریادم داغ کردم همان که به گونه ی سرد پاییز سرخی دادم همان شکل گنگی که از بی شرمی شبم را گرم کردم در تاریکی شب و رقص باد سرد رویای شب میان تک تک صداهای خنده میان سوز وزش باد و باران سرد همان مرد مست شبروی تنها که شد آرزو بخش کوچه نشینان بد همان کوچه...
-
افسوس بر روحم
چهارشنبه 8 مهرماه سال 1388 19:10
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA اگر دیدی درون کوچه ی خاکی به سان یک مرد آفتابی همان مردی که درگاه خانه ی جنون هایش به مانند یک طاق باستانی بر آسمان بسته همان که ابر خاکستری رنگ را به پاییز افکارش گریان کرده اگر دیدی همین مرد ساده بر درختی اشک ریزان تکیه کرده اگر دیدی به یادگاری ز سنگ باستانی سجده کرده...
-
میوه فروش تنهایی...
جمعه 3 مهرماه سال 1388 20:08
اگر گاهی نمی خواهم ز خود خوانم گر از درد و جنون هایم بر آسمانم فغان کرده،ز او مرگی آسان خواهم نه اینکه بنده ای ناشکرم و به قدر شآن و جایگاهم نادانم نه اینکه دوست نی دارم که از احساس رنگارنگ خود خوانم منم طفلی اجیر حسرت عشق و چهار فصل احساسم که بند بندگی را به دست ساده ی رویای آغاز و به چشمان درخشانم ،به سان یک ستاره ی...
-
مرد غمگین و تنها
سهشنبه 31 شهریورماه سال 1388 11:12
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA سلام ای مسافر تنها،مرد غمگین داستان هایم آری تو که می دانی از نازک احساس من تو آن شیشه گری که زد آن طرح زیبا را بر بلور احساسم تو آنی که می رویند گل ها برجای پای کفش کهنه ات کاش قاصدک زود رساند این نامه را اگر به وقت گردگیری کوله بارت،به وقت سفت کردن سیم سازت به آن وقتی که...
-
شب که شد...
جمعه 27 شهریورماه سال 1388 15:44
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 وقتی همه خواب هستید من رویا می پردازم رنگ ها را با آرزوها تلفیق می کنم با چوب دستی آهنگ و آوازم آنها را مخلوط می کنم کمی از این کمی از آن ،از جنس لبخندم،شلوغش می کنم از اینجا و از آنجا،قطرهای شبنم از جنس اشک هایم،شفافش می کنم وفتی که لعابش خوب...
-
معامله زندگی...
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388 20:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 من با همه مردم دنیا فرق دارم.یه فرق که کل یه زندگی رو می تونه عوض کنه.یه فرق که هرکی برای داشتنش جون میده.من برنده ی یه معامله شدم.یه معامله از اون خوباش.من خودم انتخاب کردم کی باشم.من پدر مادرم رو انتخاب کردم.من به همه رو دست زدم. من انتخاب کردم...
-
داستان
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 20:08
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 امروز فکر جالبی به ذهنم زد.من همیشه یه عوضی ناشکر بودم.از چیزی که هستم راضی نیستم.بهتر می خوام.همیشه کم دارم.شاید بتونم خودمو بلاخره راضی کنم.راه پستیه ولی می خوام این کار بکنم.روی شونه هام دو تا فرشته دارن می جنگن.به درک.بزار برن دنباله نخود...
-
درد دل...
شنبه 21 شهریورماه سال 1388 15:43
سلام به همگی.یکم سنت شکنی کردم.امروز صبح یه سر دانشگاه زدم که با شریکم(!) در مورد پروژه درس اندازه گیری الکتریکی صحبت کنم.خدا رو شکر جمعو جور شد.بعدش طبق معمول تو شبکه چرخ می زدم که ییهو سینا.ح و حمید.ا (هه هه هه مثل کلاه بردارا) از نا کجا رو سرم خراب شدن.کمی که حرف زدیم(در مورد ترم بعدو کلاس متلب و ...)بهم گفتن که...
-
مرد دریا
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1388 12:34
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA من آرزو می کردم مرد دریا باشم از ورای زندگی های اطرافم، طلقِ رنگین باشم با نمودی از قیامِ آواز ها، از درون ژرفای امواجِ بلورآمیز همراه با پرِ بال های مرغان دریایی در رویای رستاخیز مست و می آلود ،قربانی قربانگاه عشقِ دریا باشم من آرزو می کردم آقای شبِ مهتابی باشم در کشاکشِ...
-
من و جنون های بیگاهم...راز من دیگر راز نیست.
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1388 15:46
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 آهای قاصدک،خَنیانگر رویای من،شیدای من آن یگانه که تار هایش می نواخت احساس من تنها شدم،رسوا شدم،نمی آیی یادم کنی؟ بیگانه و بر دست او زخمی شدم،نمی آیی آشنایم کنی؟ محدود و زندانی شدم،نمی آیی بر حضورت شادم کنم؟ من که هرجا می زدم آواز بی صدا را زِ...
-
آهنگر
شنبه 14 شهریورماه سال 1388 18:04
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 من آهنگری تنها هستم،آزاد از هفت دولت پتکی کهنه دارم ازچوبِ گردو،سنگِ آهن،پیوند خورده از مشتم چرم کهنه ای دارم از جنس خاطرات خوب و بد آراسته به زخم هایی از جرقه های امید و تکه های آشنایی کوره ام را به مهر وعشق ورزی از گرما، تابناکم چاه آبم را فقط...
-
اسب احساس
چهارشنبه 11 شهریورماه سال 1388 22:44
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA اسبِ مغرورِ احساسات است که از دور دست ها می آید چنان قاطعانه می تازد انگار می خواهد آسمان بر زمین دوزد چنان یالِ براق خود می فشاند که مردِ مغرور را می رقصاند آری این همان اسبی بود که زمانی از کُرِگی اَش دم نداشت کجایند اجداد ما،بینند هر مردی در آرزوی لمس آن دم است کجایند...
-
به یاد فرهاد
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1388 21:44
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA فرهاد...کلمه ای که از اسم بودن گذشت و یک فعل شد.کلمه ای کافی برای اغاز و پایان.کلمه ای با هزار امید و آرزو.کلمه ای که برای من در مدتی کوتاه هزاران احساس برانگیخت.موجی را به وجود آورد که فرو خفته نمی شود.نهم شهریور ماه آغازگر صدایی خاموش شد که صدایش تا روزگار باقیست، یاد می...
-
آسمان ابر آلود
پنجشنبه 5 شهریورماه سال 1388 18:59
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 آسمان بلورآمیزه می گشاید لب تا شاید شاید از گلخندش، فصل شهسواران ،پاییز این زیبا دخت شرمگین افشان مو از درون باد و آواز گلدیس نواهایش از میان چشمکان باریک و عشوه بارانش تک زمانی دهد او را تا بلرزاند احساس نازکتر از گلبرگ هایش را شاید این مردسالار...
-
به خواب زمستانی رفتم بیداری یافتم زمستان را...
دوشنبه 2 شهریورماه سال 1388 00:00
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA درد مرگ و رنگ ها از ورای اواز وداع و نیرنگ ها می زنند برگ ریزان از پس پرده فریاد ها زنگ مرگ و زندگی می زند بر دیوار مدرسه دنگ دنگ سر بلندی می کنند تا اسمان مرد و زن ، برگ و مرگ جیغ کبوتر های می آلود بر پایه های چراغ های نفتی صبح ساده پرزنان در ابر آلود آسمان بارانی ابر و...
-
ماه ورز
سهشنبه 27 مردادماه سال 1388 12:40
از میان مغاک رنگ ها سر بر اوردم از میان افسون رنگ ها نیرنگ اموختم درون دود تاریک کارخانه ی فکرم بیمار شدم تعریف عشق را از پیران اموختم لحظه ای دلخسته از یکدیگر فردا ساکت و گریزان از هم اموختم عشق دو راه را بر می گزیند یا دوست داشتن یا عادت از رشد درخت ها غرور اموختم اموختم مشت گره کرده جنگ می خواهد نیاز تعریف کردن را...
-
من تسلیمم...
پنجشنبه 22 مردادماه سال 1388 10:50
اقا مردم از بس همه گفتن این سه خط اخر پست قبل ربطی نداره.من تسلیمم.از تمامی جماعت مسلمین پوزش می طلبم.این شعرم فقط یه بدیهه بود.من هیچ وقت نوشتهامو ویرایش نمی کنم به نظرم این کار خیانت به خودمه.همونطور که معتقدم معنی کردن یه شعر دخالت و غرضورزیه. بنا به نظر دو تن از بزرگان می تونید حذف شده حساب کنید .
-
بود و نبود من
چهارشنبه 14 مردادماه سال 1388 22:57
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 میان بود و نبودم گم شدم از اثر ساز وحشی و سرکش دلم با زخم های شاخه ی درخت نفرت گیر کردم میان ریشه های این درخت بال هایم از سنگ تمسخرش شکست اون که دل ساده ام را به صلابه کشید به او تبریک می گویم , من یک بازنده ام با طرح دو بال مرا در دره ی غرورش...
-
سوختن و فنا
سهشنبه 13 مردادماه سال 1388 13:17
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دیگر از سوختن خسته ام روحم دیگر پاک و خلص شد این را از سوختن بی دودش می گویم دیگر جسمی ندارم که ناخالصانه بسوزد یافتم زندگی را به حضوری از خاموشی به جسمی پیچیده از الیاف تنهایی اما دیگر حتی رسیدن هم نمی دانم دیگر این را خوب می دانم هدفم دیدن تصویری از فناست این تصویر بر پس...
-
چرا های من
یکشنبه 11 مردادماه سال 1388 15:13
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA به ذات پاک و مقدسش سوگند سوالاتی دارم به پیری و پوسیدگی افکار کهنه ی بشر مقدمه ای ساده تر برای اغاز نمی دانم این نیز خود از بنیاد سوالاتم است چرا نمی توانم خوب اغاز کنم چرا نمی توانم گل در دستانم بکارم چرا نمی توانم زنبق را طلا بگیرم چرا ترک قلبم نمی لرزد چرا یک عمر ما را...
-
عشق حقیقی
شنبه 10 مردادماه سال 1388 22:43
موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار دوست داشتنی به نام فرومتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی...
-
کشتی
جمعه 9 مردادماه سال 1388 19:57
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA کنار ساحل ابری ابدیت در حضور خنک خدایان مه الود کشتی نقره فام روحم را به اب انداختم ان را به اشک می الود اسمان پاک کردم تا که ردی سرخ از مسیر فکرم به یادگار بماند بادبانی از پر مرغان دریایی هوا کردم شاید به وقت حضور مرغان مهاجر پر بکشد ان را از چوب سپید دست و پایم ساختم تا...
-
کاش ابر ها ببارند و ...
پنجشنبه 8 مردادماه سال 1388 20:45
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زیر نگاه تاریک اسمان ابری رویاییترین روزهای جلوهگاه عمرم بدون ترس از نور این تاریکی ها به دنبال زمزمه های الهه ی نگهبانم خواهان هر حرکتی از غرور اسمان شکافم صدایش می گفت دنبالم بیا بالای صخره های زندگی پر می زدم کاش این ابر باقی بماند تا ابد خسته...
-
نگاه شیشه ای
چهارشنبه 7 مردادماه سال 1388 20:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA اگر از شکوه خاموش تاریکی کسی از نگاه شیشه ای من نپرسید نه اینکه نگاهم برقی ندارد نگاه ها دیگر برقی نمی بینند سعی به جذابیت کردم اما افسوس بر این عطر نگاه ها تلاشم از باران خلوت اندوهم بود کسی این روزها به اشک بچه ها نمی دهد بها خط هویت عوض کردم شاید... اما مهلت نوشتن...