میان بود و نبودم گم شدم
از اثر ساز وحشی و سرکش دلم
با زخم های شاخه ی درخت نفرت
گیر کردم میان ریشه های این درخت
بال هایم از سنگ تمسخرش شکست
اون که دل ساده ام را به صلابه کشید
به او تبریک می گویم,من یک بازنده ام
با طرح دو بال مرا در دره ی غرورش
در قربانگاه دروغش پرتاب و فنا کرد
به اسم ابر پاییزی بر سرم امد
به امید باران تک تک فریادهایش را پذیرفتم
اما نمی دانستم که ابری بهاریست و بارانی نیست
به صد ها قسم باور کردم عشقش را
اما به یک قسم نیستی داد هستم را
می خندد و از غم بازنده می گوید
کنارش سنگی اشکریزان بودم
اما اکنون اشک قلبم سنگ است
او که هیچ چیز مرا پوچ کرد
او که به جامه ام عطر تنهایی داد
دل ساده ی بیچاره ی من عاشق نشی
وارد این بیراهه نشی
دوباره مجنون و دیوانه نشی
سلام دوست من من عاشششششششق این جور نوشته هام وبت عالیه
سلام.لطف داری.منم از نوشته هات خوشم اومد ولی چرا نمی شه کامنت داد؟
سلام. ممنون که لینکم کردی. منم شما رو لینک کردم. ولی لطف کنی آدرسمو عوض کنی چون بنا به دلایلی از پرشین بلاگ منتقل شدم بلاگفا. ممنون
سلام دوست عزیز مرسسسسسی که لینکیدی منم لینکیدم
سلام دوس جون نوشته هات حال و هوای جالبی داره ستاره بهم گفت که نوشته هات عالیه به سلول من سر بزن
سلام. ممنون که آدرسمو عوض کردی. آپدیت کردم. یه شعر تلخ دیگه. خوشحال میشم نظرتو بدونم.
سلام
یه کم فضای وبلاگتون غمگینه ولی در کل خوبه!
سلام.اقای راهدار من از شما تعجب می کنم که با دوستتون تماس گرفتین و خواستین مجبورش کنین از نوشته های من خوشش بیاد!خوب ایشون هم به عنوان یه انسان حق داره از چیزی که خوشش نمیاد انتقاد کنه!این که اصلا ناراحتی نداره...!
این شعرتون خیلی خیلی قشنگه ولی به نظر من سه جمله ی اخر با بقیه ی شعر زیاد هم خوانی نداره و تبدیل به ترانه شده!
Salam be hamegie doostaan
man alan tehranam va be sakhti be
internet dastresi daaram.az commenthaatoon mamnoon.man alan nemitoonam poste jadid bedam.
سلام
قشنگ مینویسی
دوس داشتی بیا اونورا!
فعلن
منم با سه بند آخر مشکل دارم...
سلام
لینکت کردم
بازم بیا!
فعلن
سلام دوست من !!!
این روز کار همه بردن دل به قربانگاه . هیچوقت هیچ نگاهی رو باور نکن. اگرم یه روزی خواستی این کارو بکنی یادت باشه بیدار باشی و هیچ زمزمه ای خوابت نکنه.
وبلاگ زیبایی داری بهت تبریک میگم.